کورشکورش، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

بهونه ی زیبای زندگی

لیوان شکسته

شیطونکم امروز شما توی بغل بابامحمد بودی و یه لیوان جلوی پات بود که یه دفعه احساس کردی که اون لیوان اضافه هست برای همین پات رو محکم بهش زدی و لیوان هم شکست!تفلکی! ...
30 تير 1390

اولین سرماخوردگی

عزیزم امروز شما زیاد حال نداشتی,برای همین بردیمت دکتر. و دکتر گفت یه سرماخوردگی خفیف داری. امیدوارم هرچه زودتر حالت خوب بشه!!!!!!!!!!! ...
29 تير 1390

بوس

دلبرکم امروز یادگرفتی بوس بدی و بوس بکنی وقتی بهت می گیم بوس بده لپت رو کج می کنی تا بوست کنیم ...
14 تير 1390

قهر

عشق من شما چند روزیه که یاد گرفتی و با ما قهر می کنی!!!! مثلا اگه شیرت دیر بشه زودی قهر می کنی ولی چند دقیقه ی بعدش اشتی می کنی!   ...
4 تير 1390

چکاپ

دلبندم امروز من و مامی شما رو برای چکاپ بردیم و گفتن همه چیز خوبه!!!! یکی دو روزییه که داری خنده های صدادار می کنی!!! ...
1 تير 1390

تولد مامان منا

بهترینم! امروز شما برای مامانت (من)تولد گرفتی.شما امشب کلی مهمون دعوت کردی!و بعدش اون لباسی که دیشب برات خریده بودیم پوشیدیمثل ماه شده بودی  افتاد؟؟؟؟؟؟ ...
25 خرداد 1390

خرید لباس

ترگلم!!!!!!!!!!!!! امشب من و شما و بابا محمد با هم رفتیم تا برای شما لباس بخریم......یه لباس ابی و سفید خریدیم که امیدوارم ازش خوشت بیاد ...
24 خرداد 1390

واکسن لعنتی

شاتوت من!! امروز من و مامی شما رو بردیم تا واکسن بزنی و شما کمی هم گریه کردی راستش چند شبی بود که خوابت درست شده بود وشب تا صبح می خوابیدی ولی امروز دوباره خوابت به هم خورد!!!!! ...
1 خرداد 1390