احولات این چند روز
سلام عزیزم .... خوبی گلم؟......چه خبر؟..... من که شرمنده روی ماه شما هستم یک هفته هستش پست جدید برات نزاشتم از دستم خیلی ناراحتی؟.... اخه مامان یک هفته خونه مامان لیدا وبابایی بودیم تا اونا از مشهد بیان برای همین اصلا نمی رسیدم برات پست جدید بزارم ولی یک هفته هم اتفاق خاصی نشد فقط 5 شنبه رفتیم مهمونی دایی بابا محمد با خانمش از مکه اومده بودن و5 شنبه همه دعوت کرده بودن زن ومرد جدا بودن اول پیش من بودی شروع کردی بدو بدو کردن دیدم من سختم دنبالت بیام فرستادمت پیش بابامحمد تا با عموهات بازی کنی که اونجا هم حسابی سنگ تموم گذاشتی دیدی دایی بابا محمد زیاد حالش خوب نیست پدیرایی کنه تو دست به کار شدی وشروع کردی سر همه میزها می رفتی انگور میکندی دهن مهمونا میخواستی بزاری که بابا محمد بغلت کرده وشما رو برده تو حیاط تا بازی کنی ولی دست بردار نبودی دیگه موقع شام من شمارو از بابا محمد گرفتم واومدی بقیه شیطنتت تو قسمت خانومها انجام دادی راستی یادم رفت وقتی با هم رفتیم مهمونی تا همه شما دیدن مثل همیشه همه گفتن وای محمد خالی بعضی ها هم بهت میگفت سلام محمد خان خوبی محمد کوچک ؟ .... مامان ولی واقعا صد در صد شکل بابات هستی من هیچ بچه ای ندیدم انقدر شکل باباش باشه ولی من خیلی دوست دارم که شکل بابات هستی برای اینکه به نظر من بابا محمد بهترین مرد روی زمین وامیدوارم همین طور که ظاهرت به بابا محمد رفته درونت هم مثل اون باشه بخصوص اخلاقت راستی عکسات از اتلیه گرفتم پست بعدی میزارم
مثل همیشه من وبابا محمد
عاشقتیممممممممممم