تولد رفتن گل پسرم
کورش جونم سلام .....فینگیل من چطور؟ عزیزم الان که حالت خوبه سر حال هستی منم که تو رو اینجور می بینم خیلی خوشحال هستم
پسر عزیزم جمعه تولد عمو مسعود بود طبقه بالای خونه مامانی وبابایی تولد گرفته بود وهمه دوستاش هم بودن از خانواده فقط شما دعوت داشتی خخخخخخخخخخخ ساعت 8 مهمونها که اومدن شما هم سریع رفتی تا عقب نیفتی من وبابا محمد هم رفتیم پیش مامانی وعمو مصطفی بابا محمد اومد بالا تا شما احساس غریبی نکنی تو پله هابود که دید در باز شما داری چیکار میکنی قیامتی کرده بودی با با محمد برگشته بود پایین دیگه اصلا نیومدی پایین احوال شما از عمو مسعود که میومد چیزی ببر می پرسیدم اصلا حاضر نشدی برای شام پایین بیای موقع شمع فوت کردن هم کمک عمو مسعود کردی ساعت 2 که مهمونها رفتن شما اومدی پایین حالا گریه میکنی چرا رفتن به عمو میگی دوباره اهنگ روشن کن نا نای کنیم خیلی خسته شده بودی اینم اولین تولدی که شما بدون مامان وبابا رفتی