دیدار کورش جون با دوستش
ای ظرافت تپش قلب چکاوک
تو را بر رفیع ترین قله احساسمان قرار داده
وبا تمام وجود فریاد بر می اوریم
که روشن ترین فردا ها تقدیم تو باد
سلام ب شیرینی نارگیلی .....سلام ب نان خامه ای .....سلام ب قند ونباتم ....سلام ب شیرین زبونم ....
سلام پرنس ناز وقشنگم ....حال واحوال شما ؟خوش میگذره ؟ خداروهزار مرتبه شکر که مشکل خاصی وجود ندار
کورش جونم امروز میخوام برات از دوست جدیدت بگم که وقتی می بینیش چقدر خوشحال میشی
عزیزم شما علاقه خاصی به برنامه فیتیله داری بخصوص عمو های فیتیله خیلی دوستشون داری ومجریش اقای شهریاری زیاد علاقه نشون نمیدادی ومنم به خاطر شما برنامه فیتیله پر میکنم تا در طول هفته بزارم تا عزیز دلم غذاش باهاش بخور وگرنه به سختی یه کم غذا میخوری
چند روز پیش قرار بود با بابا محمد بریم بیرون. زنگ زد گفت کارهاتون بکنید دارم میام من وشما اماده شدیم که بابا محمد هم رسید بهم گفت من جایی قرار دارم قبلش با هم بریم بعد به کارهامون برسیم منم قبول کردم
وقتی بابا محمد از ماشین پیاده شد شما رو هم دنبال خودش برد حالا بابا محمد باخبر من وشما بی خبر یکبار دیدم چه ذوقی کردی حسابی خوشحال شدی نمیدونستم چه خبر؟؟؟؟؟؟
اقای شهریاری مجری برنامه فیتیله با بابا محمد قرار داشت برای خریدن یکی از اپارتمانهای بابا محمد دیگه تا قرار داد بنویسن شما پیش اقای شهریاری بودی وحسابی ذوق زده بودی اگه عموهای فیتیله بودن دیگه چیکار میکردی؟؟؟؟؟؟؟؟ کارشون که تموم شد دوستت برات اهنگ چراغ جادو رو خوند وشما هم اون همراهی میکردی
حالا قرار شد شما یه سر به عمو های فیتیله بزنی منتظر زنگشون هستی که بری برنامشون
دیگه چند روز برنامه فیتیله که میبنی باید اقای شهریاری هم باید توش باشه وتو بری دستت تو تلویزیون بزنی بگی دوست من این دوست من