کورشکورش، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

بهونه ی زیبای زندگی

میزبان مهربون

1392/11/25 19:43
نویسنده : مامان منا
424 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

کورش جونم

دوست داشتن ساده است وباور کردنش سخت تو ساده باور کن که سخت دوستت داریم

سلام نفسم .... سلام شیرین زبونم ..... سلام  مرد کوچک .....

پرنس ناز من چطوره ؟؟؟؟؟؟خدارو شکر مشکلی نیست امیدوارم همیشه شاد وخرسند باشی .....

کورش جونم این هفته اتفاق جالبی افتاد 3 شب پشت سر هم مهمون داشتیم وشما پا ب پای ما اومدی واز هیچی کم نزاشتی

یکشنبه  شب

بابایی ومامان لیدا وخاله مهتا دایی مرتضی وخاله نفیسه واتریسا جون دعوت داشتن قبل از اینکه بیان حسابی کمک کردی برای تهیه دسر وچیندن میوه وکار جالبی که انجام دادی در کابینت باز کردی چند تا ظرف که دستت میرسید بر داشتی گذاشتی روی میز شاخ گوزن  از اتاق بابا محمد برداشتی گذاشتی روی میز خلاصه میز زیبایی چیندی که منم ازش عکس گرفتم تمام کار خودت بود بعد که مهمونها اومدن موقع شام دوباره پذیرایی کردی بغد تو جمع کردن ظرفها کمک کردی اخه من فدای این دستهای کوچولو ناز شما بشم که برای من کار انجام میدی دیگه ساعت 12 رفتن خسابی بهمون خوش گذشت ...... وشما رفتی استراحت کردی برای فردا شب اماده بشی

 

 

 

چیندن میز توسط کورش

دوشنبه شب

امشب دوست من وبابا محمد میان که خاله وعموی شما میشن بله خاله ملیحه وعمو میثم

شما خیلی دوستشون داری برای شام رفتیم بیرون وبعد از شام اومدیم خونه تا رسیدیم شروع کردی ب شیطنت  خاله از زبونت نمی افتاد خاله ملیحه هم حسابی گوش ب حرف شما میداد خاله بیا ....خاله ببین ...هر چی بهت میگفتم اروم باشه انگار نه انگار برای عمو میثم بالش اورده بودی بهش میگفتی بخواب براش شلوار راحتی اورده بودی که شلوارش با اصرار شما عوض کنن بله امشب هم از مهمونها اینجوری پذیرایی کردی  خیلی بهمون خوش گذشت دیگه ساعت نزدیک 3 بود که میخواستن برن شما به خاله ملیحه میگفتی نرو بمون ولی خاله ملیحه ب حرفمون گوش نکرد ورفت وای وقتی رفتن چه گریه کردی که چرا رفتن بگو بیان دیگه هر جوری بود بابا محمد شما اروم کرد

سه شنبه شب

امشبم دوستای من وبابا محمد میان شیما جون وعمو حمید 

بازم مثل شبهای دیگه شما کمک من میکردی در چیندن ظرفها ومیوه ها در جمع کردن وسایل خودت الهی من فدات بشم .............خلاصه همه کارهامون کردیم مهمونها اومدن وشیما جون یک دسته گل نرگس برامون اورد ......من عاشق گل نرگس هستم دست گلشون درد نکن و اول شما پیش بابا محمد نشستی وهیچ حرکتی انجام ندادی کم کم گرم شدی  وبا عمو حمید حسابی بازی کردی وشیطنت کردی امشب هم شب خیلی خوبی بود بهمون خوش گذشت

 

 

کورش جونم

من وبابا محمد در لحظه لحظه های عمرمان که در کنار تو هستیم

زیباترین لحظه های زندگیمان 

را رقم میزنیم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

گروه طراحی سیاه و سفید
25 بهمن 92 20:41
به به چه نی نی خوشملی مامانی بابایی عید نزدیکه هاا قالب تکونی نمیخوای بکنی با عکس نی نی خوشملت بدو بیا سیاه و سفید به ده نفر طراحی رایگان انجام میده نفر اول قالب با عکس دلخواه رایگان نفر دوم اسلایدر شو بالای وبلاگ با عکس دلخواه 8نفر دیگر تقویم با عکس دلخواه هدیه میده هاا بدو بیا تا دیر نشده یه سر بزن دست خالی نمیری