تولد بابایی وگردش
پرنسم
اگه نیوتون قبل از مرگش چشمای فروردینیارو می دید معنی واقعی جاذبه رو می فهمید
سلام کورش جونم ....چه حال واحوال .... خوش میگذره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خداروشکر
برات از این هفته بگم که تموم شد هفته زیبا وقشنگی داشتیم .....اول هفته تولد بابایی بود(بابا منا) ویک تولد کوچولو خانه مامان لیدا وبابایی گرفتیم ومثل همیشه مسولیت کیک با شما بود وبرای شام رفتیم بیرون وحسابی ب همه خوش گذشت
عشقم
حالا برات از گردش رفتنمون بگم صبح روز عید غدیر من وشما وبابا محمد وبابایی و مامانی و عمو مصطفی و خاله اسیه رفتیم محلات ونزدیک ظهر رسیدیم اول رفتیم بازارشون وبعد رفتیم رستوران ناهار خوردیم واز اونجا رفتیم ابگرم هوا هم خیلی سرد بود وباران می امد بابایی برای اینکه راحت باشیم یک استخر کرایه کرد یک ساعت تا همه استفاده کنیم دیگه همه رفتیم توی استخر خیلی خوب بود ب تک تکمون خوش گذشت شما که نمیخواستی از اب بیای بیرون یا بغل بابا محمد بودی یا عمو مصطفی بعد از یک ساعت اب بازی کردن رفتیم سوار ماشین بشیم باران شدیدی میومد وهمه حتی شما هم می دویدی تا ب ماشین برسیم وتوی مسیر دیدیم رنگین کمان تو ایمان هستش دوباره پیاده شدیم وعکس گرفتیم وچای خوردیم وبرگشتیم طرف کاشان
نمای استخر
رنگین کمان