مسافرت

سلام کورش خان ..... 

عشقم حال واحوال شما؟؟؟؟؟؟ خوب هستی خوش میگذره ؟ چه خبرها؟؟؟ خداروشکر همه چیز اروم من چقدر خوشبختم ..

کورش جونم بابا محمد قرار بود 25 شهریور برود مشهد کار داشت من وشما هم گفتیم ما هم میایم وبابا محمد هم استقبال کرد

وبرامون یک کوپه گرفت تا شما راحت باشی اذیت نشی ممنون بابا محمد ....وهمه کارهامون کردیم وبرای 24 که بلیط داشتیم اماده شدیم تا 25 مشهد باشیم وای حسابی تو قطار بهمون خوش گذشت شما همش در حرکت بودی یا روی صندلیهای پایین نشسته بودی یا طبقه بالا مثلا خوابیده بودی هر چی بگم کم گفتم از علاقت ب قطار دیگه صبح که بیدار شدی رسیدیم مشهد دوست بابا محمد برامون هتل گرفته بود مستقیم رفتیم هتل وبعد ازکمی استراحت کارهامون کردیم رفتیم زیارت ودیگه برنامه هر روزمون مثل هم بود صبح که صبحانه میخوردیم میرفتیم برای خرید ظهر میومدیم هتل کارهامون میکردیم میرفتیم حرم بعد میومدیم هتل ناهار میخوردیم واستراحتی میکردیم وغروب دوباره میرفتیم برای خرید میرفتیم 2 بار هم شما رفتیم سرزمین عجایب وشام هم یا بیرون میخوردیم یا توی هتل اون دیکه بستگی ب شما داشت نظرت چی باشه ؟

بعد جمعه برای تفریح گذاشتیم وصبح بعد ار صبحانه کارهامون کردیم و ازانس گرفتم ورفتیم طرقبه وتا عصری اونجا بودیم حسابی بهمون خوش گذشت بخصوص دریاچه که رفتیم و3 تایی تو لنج نشستیم وشما هم هر چی توان داشتی غرش دادی اخه اهنگهایی که گذاشته بود حسابی شاد بود

ویکشنبه بلیط برگشت داشتیم دوباره تو قطار وذوق شما وصبح زود رسیدیم کاشان وسریع اومدیم خونه واستراحت کردیم اینم سفر 3 تایی ما که ب هر 3 تامون خیلی خوش گذشت