روزهای کورش خان
سلام عشقم ... تاج سر م.... فرشته نازم......سالارم........ کورش جونم عزیز دلم جمعه عصری بابا محمد قمصر کار داشت من وشما هم با هاش رفتیم وقتی کارش تموم شد با هم رفتیم پارک وحسابی بازی کردی سرسر بازی کردی ....تاب بازی کردی با بابا محمد ماشین سواری کردی... سوار قطار شدی و..... حسابی خسته شدی که تو ماشین خوابت برد شنبه موهای شما حسابی بلند شده وگرمایی هم هستی عرق میکنی وحاضر هم نیستی بری ارایشگاه گریه میکنی دیگه هر جور بود با بابا محمد بردیمت ارایشگاه اول خوب بودی تا نشستی روی صندلی گریه کردی بابا محمد بغلت کرد دیگه تو بغل ...
نویسنده :
مامان منا
19:20